سر اومد زمستون......
وقتی که دیگر نبود ، من به بودنش نیازمند شدم ، وقتی که دیگر رفت من به انتظار آمدنش نشستم ، وقتی که دیگر نمیتوانست مرا دوست بدارد ، من او را دوست داشتم، وقتی که او تمام کرد ، من شروع کردم ، وقتی که او تمام شد ، من آغاز کردم ، چه سخت است تنها متولد شدن ، مثل تنها زندگی کردن است ، مثل تنها مردن......
"دکتر شریعتی"
پ.ن: گفتم آخرین پست سال 88 رو یه حرف دُرُس حسابی بنویسم.من که هیچ کدوم از پستام شبیه پستای آدمیزاد نبود
پ.ن:به امید یه سال سبز ِ سبز ِ سبز.......
مباااارکه
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۸۸/۱۲/۲۹ ساعت توسط shadow