نشستم تو تاکسی!!تمام وقت یه یارو با یه سبیل ۲ متریو یه صدا که آدمو یاد شب اول قبرش مینداخت ، داشت با راننده سر 50 تومن پول دعوا میکرد!!یارو میگفت چرا باید کرایه من تا پمپ بنزین بشه 350 تومن وقتی من همیشه تا میدون 300 تومن میدادم؟!؟!راننده هم هی میگفت همینه که هست!!

خلاصه وقتی یارو دم پمپ بنزین پیاده میشه به راننده میگه : از کوزه همان برون تراود که دروست،حیف که میخواستم بنزین بزنم وگرنه تا میدون میرفتم بیشتر از 300 تومنم بهت نمیدادم!!

حالا دیگه یارو به کجاش میخواسته بنزین بزنه خدا میدونه!!

و من در تمام این مدت فکر میکردم این ضرب المثل چه ربطی به این قضیه داشت و همش خداروشکر میکردم که نگفت:موش تو سوراخ نمیرفت جارو به دمبش می بست ، چون دیگه واقعا به مردم شک میکردم!!

بله دیگه!!ما تو یه چنین مملکتی با یه چنین مردمی زندگی میکنیم!!برین حال کنین!!!